داستان فیلم
«دون ویتو کورلئونه» (براندو) یکی از رؤسای پرقدرت مافیاست که به خاطر کمکهایش به مهاجران ایتالیایی در نیویورک به «پدرخوانده» معروف است. پس از مرگ «دون ویتو»، جای او را پسر کوچک خانواده، «مایکل» (پاچینو)، می گیرد که پیش از این علاقهای به فعالیتهای غیرقانونی خانوادهاش نداشته است. «مایکل» خیلی زود با یک سری قتل و کشتار و پس از تصفیهی خرده حسابهای قدیمی، پدرخواندهی جدید میشود.
درباره فیلم
در طول یک عکس اولیه از صحنهای که ویتو کورلئونه به خانه برمیگردد و افرادش او را از پلهها بالا میبرند، مارلون براندو به عنوان شوخی وزنههایی را زیر بدنش روی تخت گذاشت تا بلندکردن او سختتر شود ||| ضربه مشت به صورت مایکل باعث شکستگی استخوان گونهاش شد که باعث شد چشمهایش سیاهی دائمی شود (و باعث شد سینوسهایش مدام ریزش کنند - از این رو همیشه از دستمال استفاده میکردند) تا زمانی که به آمریکا برگشت و برای رفع آن تحت عمل جراحی قرار گرفت!